الفبای عاشقی با امام دوازدهم علیه السّلام

انتظار ظهور+نشانه‌های ظهور+اشعار+26m.ir

الفبای عاشقی با امام دوازدهم علیه السّلام

انتظار ظهور+نشانه‌های ظهور+اشعار+26m.ir

قیام های قبل از ظهور

https://velaseddighah.com/fa

آیت الله طبسی

بحث ما راجع به نظرات بزرگان پیرامون قیامهای قبل از ظهور امام زمان بود. به همین مناسبت بحث جهاد ابتدایی را مطرح کردیم و گفتیم که مرحوم خوئی،جهاد ابتدایی – با تحقق شرایطش – زیر نظر ولی فقیه را، نه تنها جایز، بلکه واجب می‌داند. در جلسه گذشته، مقداری از نظرات مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی را در مورد قیام های قبل از ظهور، بیان کردیم. ایشان پاره ای از روایاتی را، که بعضی برای عدم مشروعیت قیام قبل از حکومت امام زمان، به آن استناد کرده بودند، بیان می کند و نظر خویش را هم، ارائه می دهد. وی، روایتی را از نهج البلاغه نقل می کند که طبق این روایت امیرالمومنی، مردم را از قیام برحذر می داند. مرحوم حاج آقا مصطفی، در ذیل این روایت می فرماید، این روایت از جعلیات است، زیرا کسی که با فصاحت و بلاغت امام، آشنا باشد می‌فهمد که این جملات، از امام نیست و به امام نسبت داده شده است. این کلمات، خصوصیات خطب امیرالمومنین و بلکه خصوصیات خطب یک خطیب را ندارد. دستان خیانتکار، چنین آثاری را جعل کرده و به امیرالمومنین و گاهی پیامبر اکرم نسبت می‌دهند. پس ایشان این روایت را به عدم تناسب با خطب امیرالمومنین و دیگر خطبا رد می‌کند.[۱] اکنون به نقل روایات دیگری که مرحوم حاج آقا مصطفی بیان نموده است، می پردازیم.

ادامه کلام حاج آقا مصطفی در مورد قیام های قبل از ظهور

مرحوم حاج آقا مصطفی روایت دیگری را نقل می کند که مرحوم عیاشی و مرحوم حر عاملی و مرحوم نوری هم نقل کرده اند.

«و منها: ما رواه العیّاشی و الشیخ و الحرّ العاملی فی «إثبات الهداة» و النوری فی «المستدرک»: عن جابر، عن الباقر الزم الأرض و لا تحرّک یداً و لا رجلًا حتّى ترى علامات أذکرها لک‏، و فی ذیلها و تُقبل رایة خراسان حتّى تنزل ساحل دجلة، یخرج رجل من الموالی ضعیف‏ و من تبعه، فیُصاب بظهر الکوفة، و یبعث بعثاً إلى‏ المدینة فیقتل بها رجلًا، و یهرب المهدی، و المنصور منها .. » إلى‏ آخر الحدیث.

تفسیر عیاشى از جابر جعفى روایت می کند که حضرت امام محمد باقر  به او فرمود: در جاى خود بنشین و حرکتى از خود نشان مده، تا آن گاه که علائمى را که روى می دهد و من اکنون براى تو ذکر میکنم ببینى و آن اینکه: کسى از دمشق صدائى می زند …و لشکرى از خراسان آمده در ساحل شط دجله فرود مى‏آیند. مرد ضعیفى از شیعیان با طرفدارانش براى مقابله با سفیانى به بیرون کوفه می رود و مغلوب می گردد، سپس سفیانى لشکر دیگرى به مدینه می فرستد. مردى در آنجا کشته مى‏شود و مهدى فرار می کند…

البته آن مهدی که ما منتظرش هستیم فرار نمی‌کند و اهل گریز و فرار نیست بلکه 

دشمنان از او فرار می‌کنند و اوست که دشمنان را ذلیل می کند.

روایت بعدی را که مرحوم حاج آقا مصطفی نقل می کند، روایت امام باقر است.

«و منها: عن الباقر (علیه السّلام) خطاباً إلى‏ أبی الجارود: أن تلزم بیتک و تقعد فی دهماء هؤلاء الناس، و إیّاک و الخوارج منّا، فإنّهم لیسوا على‏ شی‏ء، و لا إلى‏ شی‏ء ..إلى‏ أن قال:‏ و اعلم أنّه لا تقوم عصابة تدفع ضَیماً أو تُعزّ دیناً، إلّا صرعتهم البلیّة؛ حتّى تقوم عصابة شهدوا بدراً مع رسول لا یوارى قتیلهم، و لا یداوى‏ جریحهم. فقلت: من هم؟ قال: الملائکة»

ابو الجارود از امام باقر  روایت کرده است گوید: به آن حضرت عرض کردم: «مرا دستورى فرمائید، 

پس فرمود: ترا به پرهیزگارى سفارش مى‏کنم و نیز به اینکه 

خانه نشین باشى و در گردهمائى و جمع این مردم شرکت و فعّالیّتى نکنى، 

و از آنان که از ما خاندان، خروج مى‏کنند دور باش که آنان چیزى به دست ندارند و به چیزى هم نائل نمى‏شوند، بدان که بنی امیّه را حکومتى است که مردم توان بازستاندنش را ندارند و براى اهل حقّ دولتى است که چون فرا رسد خداوند زمامش را به هر کس از ما خاندان بخواهد مى‏سپارد، پس هر کس از شما آن را دریافت، نزد ما در مقام بلند خواهد بود و اگر پیش از آن دولت وفات یافته باشد خداوند برایش نیکى خواسته است. بدان که هیچ گروهى براى برطرف ساختن ستم یا عزّت بخشیدن دینى قیام نمى‏کند مگر اینکه مرگ و گرفتارى دامنگیرش مى‏شود، تا اینکه جمعیّتى به پا خیزند که با رسول خدا  در بدر بوده ‏اند که کشتگانشان به خاک سپرده نشود و به خاک افتادگانشان از زمین برداشته نشود و زخمیانشان درمان نگردد، عرض کردم: آنان کیانند؟ فرمود: فرشتگان». اما بیان روایات دیگر:

بیان روایت

«و منها: عن الباقر و مَثَلُ مَن خرج منّا أهلَ البیت قبل قیام القائم (علیه السّلام) مَثَلُ فَرْخ طار أُوقع من وکْره، فتلاعب به الصبیان»

و مثل آن کس که از ما خاندان قبل از قیام قائم بپا خیزد بسان جوجه‏ اى است که پرواز کند و از آشیانه خود فرو افتد و کودکان با آن به بازى پردازند (دستخوش بازیچه کودکان شود)».

بیان روایت

و منها: ما عن «أربعین المجلسی (رحمه اللَّه)»قال: قال أبو عبد اللَّه

ما خرج و لا یخرج منّا أهلَ البیت إلى‏ قیام قائمنا أحد؛ لیدفع ظلماً و یُنعِش حقّا، إلّا اصطلمته البلیّة، و کان قیامه زیادة فی مکروهنا و شیعتنا »

احدی از خاندان ما قبل از قیام امام زمان – برای دفع ظلم و احیای حق – خروج نمی‌کند جز اینکه مورد ابتلای بلیات قرار گرفته و قیامش برای ما و شیعیان ما مشکل ساز است.

«و منها غیر ذلک‏ ممّا یمکن أن یطّلع علیه المتتبّع، و لکنّه لا یجد إلّا فی مثل هذه الکتب المعدّة لإسقاط الأحادیث، کما لا یخفى‏»

و تعداد دیگری از این روایات، که بر متتبعین پوشیده نمی باشد. ولکن [باید توجه داشت ] که این دسته از روایات، یافت نمی شود مگر در کتبی که برای نقد و تضعیف جمع آوری شده است. [ برای تبیین کلام ایشان،بیان می نماییم که فرض کنید، خواسته باشیم روایاتی را از عامه نقل کنیم، باید مواظب باشیم که از چه کتابی نقل می‌کنیم. کتبی هست که در موضوعات است مثل موضوعات ابن جوزی، سیوطی و شوکانی و… اینها برای جمع آوری روایات جعلی وضع شده است. ما اگر خواسته باشیم در مسئله‌ای به روایات اهل سنت مثلا در فضیلت ائمه یا مذمت بعضی اصحاب استناد کنیم نمی‌توانیم به این کتابها استناد کنیم. زیرا اصل تالیف چنین کتابهائی برای جمع آوری موضوعات است.] (البته به نظر خودشان)

«نعم فی الباب المزبور آنفاً من «الوسائل» طائفة من الأخبار تحتوی على‏ الردع عن القیام بالسیف، و قضیّة إطلاقها المنع عنه حتّى للدفاع عن الحقّ، و هذا ضروریّ البطلان، مع ما فی سند بعض منها و دلالة البعض الآخر، فراجع و تدبّر»

بله در کتاب وسائل الشیعه، اخباری است که محتوایش، منع از قیام به سیف است و اطلاق چنین روایاتی، حتی قیام از سیف برای دفاع را هم، منع می کند و منع از دفاع، بدیهی البطلان است، ضمن اینکه سند و دلالت بعضی از این روایات قابل خدشه است.

مرحوم حاج آقا مصطفی در ادامه کلام، بحث خود را جمع بندی می نماید و می فرماید:

«ثمّ إنّ عصر الخلفاء الجائرین کان یقتضی جعل هذه الأخبار؛ لإخماد النار المشتعلة ضدّهم، و هذا الأمر ممّا هو الواضح البارز من الأوّل إلى‏ عصرنا هذا، و هو مقتضى‏ کَیْد الکَیَدة و مَکْر المَکَرة، و أیّ کید أحسن من ذلک؛ حتّى أورث سکوت أعلام الشریعة فی العصور المختلفة، و أوجب التردّد فی الأمر و الشکّ فی الوظیفة؟! و هذه الأیادی ربّما نهضت لإخفاء المسألة علیهم؛ باستراق الأحادیث التی تحثّ المسلمین ضدّهم.

در زمان خلفاء ظالم، وضع آن ها اقتضاء جعل چنین احادیثی را داشته تا آتش قیام ها را خاموش نمایند. و این امر از امور روشنی است که از آن زمان تا کنون ادامه داشته است. و جعل احادیث [ برای تخدیر مردم] روش مکاران و فریبکاران است و چه مکری بهتر از این راه وجود دارد؟ و این روش [جعل روایات برای منع از قیام] ، حتی در بزرگان و اعلام دینی در زمان های مختلف اثر گذاشته و سبب شک و تردید در وظیفه شان، شده است. و چنین دستان خیانتکار [ جاعلین حدیث] برای مخفی نمودن حقیقت دست به کار شدند و احادیثی را که موجب ترغیب مسلمین به قیام می شد، جمع آوری نمودند.

«هذا، و لو سلّمنا صدور مثلها عنهم (علیهم السّلام) فجهة الصدور واضحة، و هی التقیّة من هؤلاء الجائرین الظالمین، فإنّهم (علیهم السّلام) کانوا متّهمین بتطلّب الرئاسة و جلب الناس إلى‏ أنفسهم للحکومة الحقّة، و ما کان ذلک بمجرّد الوهم و الخیال، بل کانوا یرون ذلک منهم (علیهم السّلام) فی شتّى‏ النواحی الشتّى‏ حسب بعض الآثار و التواریخ»

پس اگر بپذیریم که [به فرض هم ] این دسته از روایات از معصومین، صادر شده است، جهت صدور آن ها واضح است. و آن جهت، تقیه از حکام ظلم و جور است. زیرا معصومین، متهم به جمع نیرو برای تشکیل دولت حق و رهبری آن دولت بودند. البته خوف حاکمان بی مورد هم نبوده است، بلکه آن ها می دیدند که از نواحی مختلف، حرکت هایی به اشاره معصومین،، صورت می گیرد.

«(فبالجملة:) لا یمکن العثور على‏ تلک الآثار و اللُّبّیات الواضحة حذاء هذه الأخبار المخدوشة من جهات کثیرة، و لو لم یکن بسط الکلام‏ فی المقام خروجاً عن وضع الکتاب و الباب، لدخلت المسألة من بابها و أوضحتها حقّها؛ کی لا یبقى‏ بعد ذلک شبهة عند أحد من المنکرین، فنرجو اللَّه تعالى‏ أن یوفّقنی لذلک، فإنّه خیر موفّق.»[۲]

و خلاصه اینکه ما نمی توانیم به احادیث روشنی در این زمینه دست یابیم چون روایات جعلی زیادی در این باب، وارد شده است . ..

خلاصه فرمایش ایشان این است که بسیاری از این روایات، در راستای تثبیت حکومت ظالمین جعل شده و به فرض که بگوییم برخی، مشکل سندی ندارد و از امام، صادر شده است، این ها تقیه است و توجیهاتی هم دارد.

جداً کسانی که می‌خواهند در این زمینه تحقیق کنند باید تمام جوانب امر را ببینند و حرف موافقان و مخالفان را بشنوند و بعد نظر خود را ارائه دهند.

بیان سید کاظم حائری در مورد قیام ها

مرحوم آقای حائری در فرمایش مفصلی، می‌فرمایند:

روایات:

«تخبر ان من یخرج ضد الطاغوت قبل قیام امام زمان سوف ینکسر و لم یحقق نجی ها و لم تتضمن النهی عن الخروج…»

ایشان می فرمایند که روایات در این زمینه دو دسته هستند. دسته اول: روایاتی که فقط خبر از انکسار و شکست می‌دهند [ نهی از قیام ندارد]، دسته دوم: روایاتی که متضمن، نهی از خروج هستند.

در مورد قسم اول، چند روایت را ذکر می کنند که یکی از آن ها روایت ربعی است که از امام سجاد نقل می کند که: «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیٍّ رَفَعَهُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: وَ اللَّهِ لَا یَخْرُجُ‏ وَاحِدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ ع إِلَّا کَانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ طَارَ مِنْ وَکْرِهِ قَبْلَ أَنْ یَسْتَویَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْیَانُ فَعَبِثُوا بِهِ.»[۳]

روایت دیگر، روایت امام باقر است که فرمود: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ: مَثَلُ خُرُوجِ الْقَائِمِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ کَخُرُوجِ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ ص وَ مَثَلُ مَنْ خَرَجَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ مَثَلُ فَرْخٍ طَارَ فَوَقَعَ مِنْ وَکْرِهِ‏ فَتَلَاعَبَتْ بِهِ الصِّبْیَان‏»[۴]

روایت بعدی، روایت فضل کاتب است که ما آن را قبلا نقل کرده ایم و اکنون اشاره ای به آن می کنیم.

«مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی هَاشِمٍ عَنِ الْفَضْلِ الْکَاتِبِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَتَاهُ‏ کِتَابُ‏ أَبِی‏ مُسْلِمٍ‏ فَقَالَ لَیْسَ لِکِتَابِکَ جَوَابٌ اخْرُجْ عَنَّا فَجَعَلْنَا یُسَارُّ بَعْضُنَا بَعْضاً فَقَالَ أَیَّ شَیْ‏ءٍ تُسَارُّونَ یَا فَضْلُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ لَا یَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ وَ لَإِزَالَةُ جَبَلٍ عَنْ مَوْضِعِهِ أَیْسَرُ مِنْ زَوَالِ مُلْکٍ لَمْ یَنْقَضِ أَجَلُهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ حَتَّى بَلَغَ السَّابِعَ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ قُلْتُ فَمَا الْعَلَامَةُ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ لَا تَبْرَحِ الْأَرْضَ یَا فَضْلُ حَتَّى یَخْرُجَ السُّفْیَانِیُّ فَإِذَا خَرَجَ السُّفْیَانِیُّ فَأَجِیبُوا إِلَیْنَا یَقُولُهَا ثَلَاثاً وَ هُوَ مِنَ الْمَحْتُومِ»[۵]

روایت بعدی، روایت ابی الجارود است که در بالا ذکر کردیم.

ایشان بعد نقل این چهار روایت، می‌فرمایند:

«فان لحن الراویات لحن الاخبار عن الانکسار خارجیین و عدم حصولهم علی ما یبغونه من تشکیل حکومة اسلامیة و جوابنا علی هذا هو ان تصریح الامام بالانکسار لا یدل علی حرمة الخروج، رب خروج یؤدی علی ذلک و هو جایز لترتب آثار و نتایج مهمه علیه، اضافة الی ان هذه الروایات مقید بقید «منا» و الذی هو اشاره الی اهل البیت لا کل من هو سید و متصل برسول»

همانا لحن این روایات، به گونه ای است که در خارج خبر از شکست می دهد و اینکه قیام کنندگان، موفق به تشکیل حکومت اسلامی نمی شوند. و جواب ما این است که این دسته روایات، دلالت بر حرمت قیام نمی کنند. بلکه چه بسا قیام هائی که به شکست می انجامد، ولی به جهت ترتب آثار و نتایج مهمی که بر آن شکست مترتب می شود، آن قیام ها جایز است. علاوه بر اینکه در این دسته از روایات، قید «منا» آمده است و این قید اشاره به اهل بیت دارد [ یعنی قیام فقط برای معصومین جایز نیست] نه اینکه قیام، برای هر سید و شخصی که از خاندان پیامبر باشد، جایز نباشد.

«ان الذی یفهم من هذا القید علی حد التعبیر الاصولی سنخ قضیة خارجیة لا حقیقیة فلا یخبر علیه السلام عن کل قضیه ولو قُدر وقوعها فیما بعد بل یخبر علیه السلام إخباراً غیبیاً و یقول ما من احد من أقربا الخاصین الا انکسر و کما تحقق ذلک بالفعل»

آن چیزی که از این قید «منا» بنا به تعبیر اصولی از آن فهمیده می شود این است که امام در مقام بیان قضیه خارجیه است نه حقیقیه و امام نمی خواهد خبر از هر قضیه ای – هر چند مدت زمانی بعد از خودش – که اتفاق می افتد، بدهد، بلکه إخبار امام، خبر از غیب است که هر کدام از نزدیکان آن حضرت، قیام کند، شکست می خورد و همین گونه هم شد [مثل قضیه زید و یحیی و شهید فخ و محمد ابن عبدالله و …]

« اما أن هذا یعنی عدم جواز الخروج مسألة خارج عن عهدة الروایات و کذلک الإخبار بان کل من سیخرج سینکسر علی نحو القضیة الحقیقیة العامة الکلیة»

ایشان می فرماید: اولا این روایات، عدم جواز خروج درهمه زمانهای قبل از ظهور را ثابت نمی کند. و ثانیا: این روایات، شکست تمام قیامهای قبل از ظهور را هم ثابت نمی‌کند. چون این روایات، خارجیه- نه حقیقیه – و نسبت به افراد خاص و در دوران خاص است و شما نمی توانید از این ها، استفاده ی شکست در تمام زمانهای قبل از ظهور نمایید.

وَ آخِرُ دَعْوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین

 

[۱]. البته اینجا جای بحث هست که آیا تمام خطب امیرالمومنین جنبه های بلاغی را 

رعایت کرده یا خطبه های خاصی است که سیدرضی جمع کرده است؟

 

[۲]. ولایة الفقیه (للسید مصطفى الخمینی)، ص: ۶۳

[۳]. در حدیث مرفوعى از امام على بن الحسین علیه السّلام روایت شده که فرمود: بخدا سوگند هیچ یک از ما، پیش از ظهور حضرت قائم علیه السّلام، خروج نکند جز آنکه حکایتش، حکایت جوجه‏اى خواهد بود که پیش از درآمدن بالهایش، از میان آشیانه خود پرواز کند و کودکان آن را بگیرند و با آن بازى کنند (این روایت را در جلسه ۲۶/۱۱/۹۲، بحث قیام ها بیان کردیم.)

[۴]. امام باقر فرمود: خروج قائم ما اهل بیت مانند خروج رسول اللَّه است و کسى که از ما اهل بیت پیش از قیام قائم خروج کند مانند جوجه‏اى است که به پرواز در آید و از آشیانه خود بیرون افتد و دست خوش بازیچه کودکان شود(این روایت را در جلسه ۲۶/۱۱/۹۲، بحث قیام ها بیان کردیم.)

[۵]. فضل کاتب گوید: خدمت امام صادق علیه السّلام بودم که نامه ابو مسلم خراسانى براى او آمد، حضرت فرمود: نامه تو جواب ندارد از نزد ما بیرون شو، ما شروع کردیم با یک دیگر آهسته سخن گفتن، فرمود: اى فضل چه سخنى آهسته با هم می گوئید؟ همانا خداى عز و جل براى شتاب بندگان شتاب نمیکند، و براستى که از جاکندن کوهى از جاى خویش آسانتر است از واژگون کردن حکومتى که عمرش به آخر نرسیده، سپس فرمود: همانا فلان پسر فلان تا به هفتمین فرزند فلان (یعنى عباس) رسید (یعنى اینها بخلافت رسند) من عرض کردم: پس چه نشانه‏اى میان ما و شما است، قربانت گردم؟ فرمود: اى فضل از جاى خود حرکت نکن تا سفیانى خروج کند، و چون سفیانى خروج کرد به سوى ما روآورید و سه بار این کلام را تکرار کرد- و این جریان از نشانه‏هاى حتمى (ظهور حضرت قائم) است.( روایت در جلسه ۴/۱۲/۹۲ بحث قیام ها بیان شده است)

.

خروج دجّال

خروج دجّال در آخرالزمان و بررسی ماهیت دجّال


https://mahdaviat.ir/khoroj-dajjal-dar-akharozaman

ظهور شخص یا پدیده‌ای به نام دجّال به عنوان دشمن اصلی امام زمان علیه السّلام یکی از مفاسد آخرالزّمان است که از خلال احادیث و روایات مربوط به منجی موعود بیرون آمده است. شخص یا پدیده‌ای کریه المنظر و با هیبتی درشت و عجیب که منشأ آفات بسیاری خواهد بود و با نیرنگ و فریب، افراد بسیاری را به خود جلب خواهد کرد. دجّال، موضوعی بحث برانگیز مربوط به آخرالزمان است که در احادیث شیعه و سنی به آن پرداخته شده است. البته در بیشتر احادیث شیعه به جزئیات آن اشاره‌ای نشده ولی در احادیث اهل سنت، با ذکر جزئیات ظاهری و رفتاری اش، توصیف شده است. در این مقاله قصد داریم به موضوع « خروج دجّال در آخرالزّمان و بررسی ماهیت دجّال » بپردازیم، لطفاً همراه ما باشید.

لفظ دجّال در لغت و اصطلاح


برای این واژه پرفریب، احتمالات و معانی گوناگونی ذکر شده است. از آن جمله؛


    دجّال از ریشه « دجل » به معنی دروغ، حیله و فریب گرفته شده و وجه تسمیه او به این نام، به این دلیل است که ادعای ربوبیت می‌کند که همانا بزرگ‌ترین دروغ و فریب است.

    دجال از ریشه « تدجیل » مشتق شده که به معنی طلاکاری و زر اندود کردن به قصد تزویر و فریب است. با این دیدگاه، وجه تسمیه او به این دلیل است که با دروغ و نیرنگ باطل را حق جلوه می‌دهد و موجب فریب بسیاری از مردم می‌شود.

    دجال برگرفته از لغت « دجال » به معنی فضولات و سرگین است. وجه تسمیه او، این است که دجال به مانند سرگین و فضولات حیوانات، عرصه زمین را آلوده و ناپاک خواهد کرد. [۱]

    دجال به معنی بسیار دروغگو است. زیرا سحر و جادو، فریب مردم، تهمت و دشمنی با مهدی عجل الله، کتمان حق و حقیقت و بیان مطالبی که در باطن او وجود ندارد، از او یک دروغگوی پلید می‌سازد. [۲]


آیا خروج دجّال نشانه‌ای حتمی است یا غیر حتمی؟


پیشتر درباره علائم حتمی ظهور مباحثی را مطرح کردیم. بر طبق روایات شیعه، علائم حتمی ظهور پنج مورد است؛ امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: « خمس قبل قیام القائم من العلامات؛ الصیحه و السفیانی و الخسف بالبیداء و خروج الیمانی و قتل النفس الزکیه »؛ قبل از قیام قائم عجل الله وقوع پنج علامت حتمی است؛ صیحه آسمانی و خروج سفیانی و فرو رفتن در بیداء و خروج یمانی و کشته شدن نفس زکیه. [۳] با توجه به این حدیث و احادیث مشابه دیگر، خروج دجال از علائم حتمی ظهور نیست ولی جزو نشانه‌های ظهور هست یعنی وقوع آن بداپذیر ( آشکار شدن امری از جانب خداوند بر خلاف آنچه مورد انتظار بوده است، تغییر در قصد) است، یعنی ممکن است رخ دهد، ممکن است ماهیت آن تغییر کند و یا ممکن است اصلاً رخ ندهد. در هر حال هم وقوع آن ممکن است و هم عدم وقوع آن و این امر، بستگی به حکمت و مصلحت خداوند و شرایط جهان خواهد داشت. اما در احادیث و روایات اهل تسنن، دجال یکی از نشانه‌های حتمی ظهور یا قیامت است. [۴]

دجال، شخص حقیقی یا نماد؟


دجال فتنه و مفسده‌ای از مفاسد آخرالزمان است که به دشمنی با حضرت مهدی علیه السلام برخواهد خاست و با سحر و جادو، بسیاری از مردم را خواهد فریفت. اما در اینکه دجال شخص حقیقی است یا اشاره به یک جریان انحرافی دارد، میان علما و اندیشمندان اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را یک انسان می‌دانند و برخی اعتقاد دارند که دجال یک پدیده و یک جریان انحرافی است و به گسترش مفاسد اخلاقی و مضامین عدوانی با حق و حقیقت اشاره دارد. البته از علمای اهل تسنن، تعداد بسیاری بر اینکه دجال یک شخص حقیقی و واقعی است اتفاق نظر دارند. از آن جمله؛


    ابن اثیر جزری:« در احادیث به صورت فراوان از دجال یاد شده است و او شخصی است که در آخرالزمان ظهور می‌کند.» [۵]

    کرمانی:« دجال شخص واقعی است.»[۶] البته کرمانی در ادامه این نقل، به قدرت های ماورائی و مافوق بشری دجال نیز اشاره کرده و ضمن تأیید آنها، فلسفه اعطای آن قدرتها را از جانب خداوند، امتحان و آزمایش مردم می داند.

    ابن حجر به نقل از قاضی عیاض: این روایات دلایل اهل تسنن است برای اثبات وجود دجال و این که او یک شخص حقیقی است و هیچ کس نمی‌تواند او را بکشد.[۷]

    ابن منظور به نقل از سیده:« دجال تک چشم، مردی از قوم یهود است که در آخرالزمان ظهور می‌کند. [۸]

    نووی در شرح صحیح مسلم: این روایات که مسلم و بقیه درباره دجال نقل کرده‌اند، دلیل مذهب اهل تسنن در اثبات صحت وجود دجال و واقعی بودن شخصیت او است. [۹]


خروج دجّال در آخرالزّمان و بررسی ماهیت دجّال


در مقابل این علما، اندیشمندانی نیز هستند که اعتقاد دارند دجال نه یک شخص واقعی، بلکه سمبلی از پلیدی‌ها و پلشتی‌ها است که در صورت چیرگی خیر بر شر و عمل به فرامین الهی و احکام دین، از بین خواهد رفت؛


    عبده:« دجّال، رمز خرافات و حیله‌گری و زشتی است و در صورت استقرار شریعت و عمل به اسرار حکیمانه دین نابود خواهد شد.»

    آیت الله مکارم شیرازی: زمانی که از « دجال » سخن می‌گوییم، غالباً طبق یک باور قدیمی، فکرمان به سمت یک انسان تک چشم می‌رود که هیکل افسانه‌ای و مرکب افسانه‌ای تر دارد. با حرکات عجیب و غریب و مخصوص به خود، پیش از ظهور قائم علیه السلام خروج خواهد کرد ولی همانطور که از معنای لغوی دجال ( از ریشه دجل به معنای دروغ گویی و حقه بازی) و از منابع حدیث استنباط می‌شود، دجال یک فرد نیست بلکه نمادی است کلی و عام برای تمام افراد فریبکار و دروغگو و حقه باز که برای جذب مخاطب، از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند و از هیچ دروغ و نیرنگی فروگذار نیستند. همان‌ها که مانعی بزرگ بر سر راه هر پویش سازنده‌ای خواهند بود. [۱۰]

    سید محمد صدر: با اشاره به محدود بودن روایاتی که بر شخص بودن دجال دلالت می‌کند، این نظریه را مردود دانسته و نظریه جریان فکری معین بودن دجال که با اسلام و ایمان و دین مخالف و در ستیز است را می‌پذیرد. [۱۱]

    امینی: از احادیث مذکور این چنین استنباط می‌شود که دجال یک شخص حقیقی نیست و به هر دروغگوی فریبکار و گمراه کننده ی مزوری اطلاق می‌شود. حتی اگر شخص بودن دجال حقیقت داشته باشد، آنچنان دچار تحریفات شده و افسانه‌هایی به آن آمیخته که از صورت حقیقی خارج شده است. لذا می‌توان چنین گفت که در آخرالزمان شخصی ظهور خواهد کرد که در پلیدی و دروغگویی سرآمد است. [۱۲]

    سید الحسنی: آنچه از روایات و احادیث مربوط به دجال استنباط می‌شود این است که مراد از دجال، یک شخص معین و واقعی نیست بلکه مقصود از دجال، یک مفهوم عام ضد ارزش است که با حق و حقیقت در تضاد است. پس می‌توان گفت هر کس که با این مفاهیم عداوت داشته باشد و با اهل حق و پیروان حق در جنگ باشد یا از آنان پیروی نماید و از اعمال آنها خشنود شود از مصادیق « دجال » است. همان تعالیمی که اولیای دین و انبیای الهی، بسیار بر آن مجاهدت کرده از پیروی آنها بر حذر داشته‌اند. [۱۳]


دجّال در عقیده اهل سنت


اهل سنت به تأسی از علما و اندیشمندان خود، دجال را یک شخص حقیقی می‌دانند که پیش از برپایی قیامت خروج خواهد کرد. اندیشمندان بزرگ اهل سنت در کتاب‌های ارزشمند خود، به توصیف ویژگی‌های ظاهری دجال پرداخته‌اند. در این روایات، دجال کوتاه قد است و رنگ چهره‌اش به سرخی متمایل است. جثه بزرگ و شکم برآمده دارد. [۱۴] موهای مجعد و زبر و پیشانی کشیده که واژه کفر به صورت واضح بر آن نوشته شده است. [۱۵] یک چشم او کاملاً کور است و چشم دیگرش به میان پیشانی‌اش کشیده شده و همچون ستاره صبح درخشنده و براق است. بیشتر روایات در مورد دجال را احمد حنبل (۱۶۴-۲۴۱ق)، از فقهای چهارگانه اهل سنت که فقه او بیش از مذاهب دیگر، به ظاهر احادیث نبوی و روایات صحابه گرایش داشته است. مهمترین اثر او « کتاب مسند» است که روایات دجال در آن گنجانده شده است. پس از او، ترمذی(۲۰۹-۲۷۹ق) در« کتاب صحیح » و ابن ماجه( ۲۰۷-۲۷۳ق) در « کتاب سنن» و ابن اثیر (۵۵۵-۶۳۰ق) در« کتاب نهایه» به این موضوع پرداخته‌اند. اقوالی نیز از جابر بن عبدالله انصاری (۱۶قبل از هجرت-۷۸هجری قمری) و عبدالله بن عمر(۳بعثت-۷۳هجری قمری) و ابوسعید خدری (۱۰قبل از هجرت-۷۴هجری قمری) روایت شده است.

دجّال در روایات شیعیان


در روایت‌های شیعیان، اخبار و توضیحات زیادی درباره دجال نقل نشده است و به زمان خروج و بیم و انذار مردم از پیوستن به او و پناه بردن به خدا از شر فتنه های او بسنده شده است و خروج دجال را یکی از نشانه‌های آخرالزمان و مقارن با ظهور  حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دانسته‌اند.

مستند روایی خروج دجال


سیری در کتب احادیث و روایات بزرگان دین، انبوهی از« روایات دجال » را پیش روی ما قرار می‌دهد که ذکر برخی از آنها، در این مجال خالی از لطف نمی‌باشد.


    اصبغ بن نباته به نقل از امام علی علیه السلام: « پرسیدم یا امیرالمؤمنین! دجال چه کسی است؟ ایشان فرمود: او، صاعد بن صید است. بدا به حال هر که او را تصدیق کند و خوش به حال آنکه او را تکذیب نماید. از شهری خروج خواهد کرد که آن را اصفهان نامند. از قریه‌ای که آن را یهودیه می‌گویند. ( البته در برخی روایات محل خروج او قریه‌ای به نام سجستان ذکر شده است).[۱۶] چشم راستش کور است و چشم چپش، بر پیشانی کشیده شده و مانند ستاره می‌درخشد. در آن لکه‌ای از خون است و بر پیشانی‌اش لفظ کافر نوشته شده است که همگان می‌توانند آن را بخوانند. در دریاها فرو رفته و خورشید با او می‌چرخد. در مقابلش، کوهی از دود و پشت سرش کوهی سپید است اما مردم تصور می کنند که آن، طعام است. هنگامی خروج می‌کند که قحطی و سختی جهان را فرا گرفته است. مرکبش الاغی سپید و بزرگ گام است. با هر قدمش، زمین زیر گام‌هایش به لرزه در می‌آید و … )[۱۷]

    حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم: « یا ایها الناس انها لم تکن فتنه فی الارض اعظم من فتنه الدجال و ان الله تعالی لم یبعث نبیا حذره امته… »؛ ای مردم! بر روی زمین فتنه‌ای بزرگتر از دجال نبوده است. خدای بزرگ هیچ پیامبری را مبعوث نکرده مگر اینکه امتش را از او بر حذر داشته است. [۱۸]

    پیامبر اکرم صلوات الله علیه: « إذا فزع احدکم من التشهد الآخر فلیتوعذ من اربع: من عذاب جهنم و من عذاب القبر و من فتنه المحیاء و الممات و من شر المسیح الدجال»؛ هر یک از شما، آن هنگام که از تشهد فارغ گشتید، باید از چهار چیز به خدا پناه ببرید؛ از عذاب جهنم، از عذاب قبر، از فتنه زمان حیات و مرگ و از شر مسیح دجال. [۱۹]

    حضرت محمد صلوات الله: « من حفظ اول سوره الکهف عشر آیات عصم من فتنه الدجال »؛ هر که، ده آیه آغازین سوره کهف را حفظ کند، از فتنه دجال در امان خواهد بود. [۲۰]

    رسول الله صلی الله علیه و آله: « من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد و من انکر نزول عیسی فقد کفر و من انکر خروج الدجال فقد کفر.»؛ هر کس خروج مهدی را منکر شود به آنچه بر محمد نازل شده، کافر است و هر کس نزول عیسی علیه السلام را منکر شود، کافر است و هر کس خروج دجال را منکر شود، دچار کفر شده است. [۲۱]


خروج دجّال در آخرالزّمان و بررسی ماهیت دجّال

سرانجام دجّال بر طبق روایات


فتنه ی دجال، سرانجام سرکوب و خودش کشته خواهد شد. اما اینکه به دست چه کسی کشته می‌شود موضوعی است که به انحاء مختلف روایت شده است. برخی هلاک او را به دست حضرت مهدی علیه السلام می‌دانند و برخی دیگر حضرت عیسی علیه السلام را نابود کننده او عنوان می‌نمایند. در اینجا به بررسی برخی از این روایات می‌پردازیم؛

روایاتی که هلاک دجال را به دست حضرت مهدی علیه السلام می‌دانند


    امیرالمؤمنین علی علیه السّلام: « ألا و إن اکثر أشیاعه یومئذ اولاد الزّنی و اصحاب الطّیالسه الخضر یقتله الله عزّ و جلّ علی عقبه أفیق لثلاث ساعات مضت من یوم الجمعه علی یدی من یصلّی عیسی بن مریم خلفه.»[۲۲]؛ آگاه باشید که بیشتر پیروانش در آن هنگام، فرزندان نامشروع و اصحاب طیلسان[۲۳] با جامه‌های سبز ( یهودیان) هستند. خدای عزوجل او را در گردنه أفیق[۲۴] به دست کسی که عیسی بن مریم علیه السلام پشت سر او نماز می‌خواند، سه ساعت گذشته از روز جمعه به هلاکت می‌رساند.

    امام جعفر صادق علیه السّلام: « یوم النّیروز هو الیوم الّذی یظهر فیه قائمنا اهل البیت و ولاه الامر و یظفره الله تعالی بالدّجال فیصلبه علی کناسه الکوفه.»[۲۵] روز نوروز روزی است که خداوند در آن روز قائم ما اهل بیت و ولی امر را بر دجال پیروز می‌گرداند و او را در کناسه کوفه به دار می‌آویزد. [۲۶]


روایاتی که هلاک دجّال را به دست حضرت عیسی علیه السّلام می‌دانند


    حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم: « فبینا هو علی ذلک اذ بعث الله عزّوجلّ المسیح بن مریم فینزل عند المنارة البیضاء شرقی دمشق بین مهرودتین واضعا یده علی اجنحه ملکین فیتبعه فیدرکه فیقتله عند باب لد الشّرقی.» [۲۷]؛ در همین حالت، خدای عزوجل مسیح پسر مریم علیه السلام را برمی‌انگیزد و او پیش مناره سفید سمت شرقی دمشق در پوششی زرد رنگ نازل می‌شود و در حالی که دستش را بر شانه های دو فرشته گذاشته در پی او می‌رود تا اینکه او را در نزدیکی دروازه « لد »[۲۸] شرقی می‌یابد و هلاک می‌کند.

    پیامبر اکرم صلوات الله علیه: « یخرج الدّجال فی امّتی فیلبث فیهم اربعین، لا أدری اربعین یوما أو اربعین سنه اربعین لیله أو اربعین شهرا فیبعث الله عیسی بن مریم، کانّه عروه بن مسعود الثّقفی فیظهر فیهلکه.»[۲۹]؛ دجال در امت من خارج می‌شود و در میان آنها چهل روز یا چهل سال یا چهل شب یا چهل ماه خواهد بود تا اینکه خداوند عیسی بن مریم علیه السّلام را برمی‌انگیزد در حالی که او مانند عروه بن مسعود ثقفی [۳۰] است و او بر دجال پیروز شده و هلاکش می‌سازد.

تعدّد دجّال!

موضوع دجال و ارتباط او با سحر و جادوگری و ویژگی‌های عجیب و غریبی که به او نسبت داده شده، باعث شده که « دجال » موضوع جذابی برای همگان علی الخصوص کوته اندیشان فریبکار باشد. به همین دلیل و با برداشت از روایاتی که در مورد دجال آمده است گفته شده که تا زمان خروج دجال، افراد زیادی خود را به عنوان دجال معرفی می‌کنند تا موجب فریب مردم شوند. چنانچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این مورد فرموده‌اند که: « یکون فی آخر الزمان دجالون کذابون یأتونکم من الاحادیث بما لم تسمعوا أنتم و لا آباؤکم فإیابکم و إیاهم لا یضلونکم و لا یفتنونکم.»[۳۱]؛ در آخرالزمان دجال‌های دروغگویی خواهند آمد که احادیثی را برایتان می‌آورند که نه شما و نه پدرانتان آنها را نشنیده‌اید، پس آگاه باشید که آنها شما را فریب ندهند و گمراه ننمایند.


جناب انس بن مالک در روایتی به نقل از رسول خدا صلوات الله علیه این چنین آورده است که: « یکون قبل خروج الدجال نیف علی سبعین دجالا.»[۳۲]؛ پیش از خروج دجال، بیش از هفتاد دجال خروج خواهند کرد.

ارتباط دجّال با مهدویّت


« مهدویّت » به معنی هرگونه رفتار و منش و تفکر و عقیده‌ای است که منتسب به حضرت مهدی علیه السّلام باشد و در مسیر انتظار ظهور ایشان قرار گرفته باشد. از این رو، تمام اتفاقات و جریان‌ها و اشخاصی که در این مسیر قرار دارند به موضوع مهدویّت ارتباط پیدا می‌کنند. « دجال » یکی از نشانه‌های آخرالزمان است یعنی به هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله، او نیز که دشمن اصلی آن حضرت است خروج خواهد کرد و پس از طی دورانی که خداوند برایش مقرر فرموده، به دست حضرت مهدی علیه السّلام و یا حضرت عیسی علیه السّلام هلاک خواهد شد. آرمان « مهدویّت » برپایی عدالت و گسترش حق و حقیقت است. بنابراین کاملاً واضح و مبرهن است که هر جریان و یا شخصی که در مقابل این آرمان قرار گرفته باشد، دشمن مهدویّت است و در عناد با حق. و کسی که به جنگ با خدا برمی‌خیزد سرانجامش هلاکت و نابودی و آتش دوزخ است.

نتیجه‌گیری


آخرالزّمان، آبستن بروز فتنه‌های عظیم و متعددی خواهد بود که دجال، بزرگ‌ترین و فریبنده‌ترین آنها است و برای رهایی از آن، فقط یک راه حل وجود دارد و آن پناه بردن به خدای بزرگ است زیرا به قول پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلم از زمان خلقت آدم تا روز قیامت، امری بزرگتر از دجال نیست. موجودی که با تزویر و فریب، حق و باطل را به هم می‌آمیزد تا مردم را بفریبد و با خود همراه نماید. اما به نظر می‌رسد روایاتی که در آنها، برای دجال ویژگی‌های عجیب و غریب و خارق‌العاده ذکر شده، از نظر سند ضعیف هستند و زیاد قابل استناد نمی‌باشند و آمدن آن روایات در کتب معتبری همچون کمال الدین و تمام النعمه شیخ صدوق علیه الرحمه دال بر اعتبار و سندیت آنها نیست زیرا برخی به دلیل گردآوری تمام روایات در یک مجموعه، در آنجا گرد آمده‌اند و برخی به دلیل اثبات طول عمر مبارک حضرت قائم عجل الله برای مخالفان که طول عمر دجال را قبول دارند ولی منکر عمر طولانی حضرت مهدی عجل الله هستند. همچنین برای اثبات اینکه دجال یک جریان انحرافی یا سمبل و نماد پلیدی است، نیازمند مستندات مکفی و دلایل متقن هستیم. در حالی که بیشتر روایات بر شخص بودن دجال دلالت می‌کنند که قرار است با دستان مبارک مهدی موعود یا حضرت عیسی علیه السلام کشته و نابود شود.

پی نوشت ها


    تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۴، ص۲۲۸

    همان

    طوسی، الغیبه، ص۴۳۶

    بخاری،۱۴۰۱:ج۴، ص۱۰۵

    ابن اثیر، ۱۳۶۷، ج۲، ص۱۰۲

    کرمانی، بی تا، ج۲۴، ص۱۸۵

    عسقلانی، بی تا: ج۱۶، ۲۲۰-۲۱۸

    ابن منظور، ۱۴۱۴: ج۱۱، ص۲۳۶

    نووی،۱۴۰۷: ج۱۸، ص۵۸

    مکارم شیرازی،۱۳۸۶: ص۱۷۲

    صدر، ۱۴۲۷: ۲۰۳-۱۹۲

    امینی، ۱۳۷۷: ۲۲۶-۲۲۵

    سید الحسنی، ۱۴۳۱: ۱۲۴-۱۲۳

    بخاری، محمد، خاموش هروی، عبدالله، ویراستار. صحیح البخاری

    عبد البصیر، ابوخالد. علامات دجال، ص۴۰

    شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۵۲۶

    شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه،ج۲، ص ۵۲۷-۵۲۶، ح۱

    نعیم بن حمد المروزی، الفتن،ج۲، ص۵۱۷، ح ۱۴۴۶

    احمد بن حنبل، ج ۲، ص۲۳۷ و محمد بن مسلم، صحیح، ج۱، ص۴۱۲، باب۲۵، ح۵۸۸

    صحیح بن مسلم، ج۱، ص۵۵۵، ح۸۰۹

    فرائد المسمطین، ج۲، ص۳۳۴، ح۵۸۵

    بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۹۴

    «طیلسان» نوعی جامع است بدون دوخت، مدور و سبز رنگ و بدون دامان که تار یا پود آن از پشم است و خواص علما مشایخ آن را می‌پوشیدند.

    فرهنگ دهخدا« أفیق » را نام شهری عنوان کرده در سرزمین یهودا، به طرف شمال غربی اورشلیم در نزدیکی سوکوه که الان آن را « بلند الفوقه » می گویند. در آنجا اسرائیلیان از فلسطینیان شکست خورده و تابوت عهد نیز از آنها گرفته شد.

    بحار الانوار، ج۵۲، ص۳۰۸، ح۸۴

    محلی در کوفه بین مسجد کوفه و مسجد سهله که افراد اعدامی را در این مکان بردار می‌کشیدند.

    صحیح مسلم، ج۴، ص۲۲۵۰، باب۲۰، ح۲۹۳۷ و بحار الانوار، ج۵۱، ص۹۸

    « لد » نام روستایی در نزدیکی بیت المقدس در فلسطین است. دروازه لد، محل فرود آمدن حضرت عیسی علیه السلام و قتل دجال عنوان شده است.

    صحیح مسلم، ج۴، ص۲۲۵۸

    عروه بن مسعود یکی از صحابه بود که شباهت بسیاری به حضرت عیسی علیه السلام داشته است.

    صحیح مسلم، ج۱، ص۱۲، ح۷

    الفتن، ج۲، ص۵۱۹، ح۱۴۵۶


مقالات مهدوی


تحریریه بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)

صیحه آسمانی

بررسی نشانه صیحه آسمانی از علائم حتمی ظهور

https://mahdaviat.ir/barrasi-sihe-asemani-az-alaem-zohor

یکی دیگر از نشانه‌های حتمی ظهور، صیحه آسمانی است. ندایی از آسمان که به حقانیت مهدی علیه السلام گواهی خواهد داد و دل‌های مؤمنان را مهیای ظهور و قیام مهدی موعود عجل الله خواهد نمود. بانگی بلند که نام مبارک قائم علیه السلام را به گوش همه جهانیان در شرق و غرب خواهد رسانید و همگان آن را به زبان خود خواهند شنید. در این مقاله قصد داریم درباره «صیحه آسمانی» بیشتر بدانیم. در مسیر این دانایی با ما همراه باشید.

بررسی اصطلاحی و لغوی صیحه آسمانی

واژه صیحه از ریشه «صَیح» به معنی صدای بلند و فریاد است. در بعضی جاها هم به معنای عذاب و غارت استفاده شده که یقیناً معنی اصلی آن نیست ولی از الزامات آن است یعنی وقتی صدا از حد معمول فراتر رود، می‌تواند سبب عذاب و ناراحتی شود چنانچه در قرآن کریم به این امر اشاره شده است که خداوند برای عذاب قوم ثمود از صیحه آسمانی استفاده کرده است: « و أخذ الذین ظلموا الصیحه فأصبحوا فی دیارهم جاثمین»؛ و آنگاه ستمکاران را شبانه صیحه عذاب آسمانی بگرفت و صبحگاهان در دیارشان بی حرکت و خاموش ابدی شدند.[۱]

اما در اصطلاح فقه مراد از صیحه آسمانی، صدایی است که در نزدیکی ظهور قائم علیه السلام از آسمان شنیده خواهد شد و بر حقانیت آن حضرت شهادت خواهد داد. بنابر احادیث متواتر، صیحه آسمانی از علائم حتمی ظهور است. گفته شده که ۶۸ حدیث درباره علائم ظهور روایت شده که در کتاب الغیبه نعمانی گردآوری شده‌اند. از این تعداد حدود ۳۰ حدیث به موضوع صیحه آسمانی پرداخته و این دلیلی بر حتمیت آن است.

آیا وقوع صیحه آسمانی پیش از ظهور حتمی است؟

طبق حدیث معتبر از امام صادق علیه السلام که درباره نشانه‌های حتمی پیش از قیام قائم عجل الله روایت شده، صیحه آسمانی در کنار چهار علامت دیگر از نشانه‌های حتمی ظهور است.« قبل قیام القائم خمس علامات محتومات، الیمانی و السفیانی و الصیحه و قتل النفس الزکیه و الخسف بالبیداء »؛ پیش از قیام قائم ۵ نشانه خواهد بود که همگی از علامات محتوم است، یمانی و سفیانی و صیحه آسمانی و قتل نفس زکیه و خسف بیداء.[۲]

در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام این موضوع دوباره مورد تأکید قرار گرفته و بر حتمیت وقوع صیحه به همراه نشانه‌های دیگر مهر تأیید زده شده است: « النداء من المحتوم و السفیانی من المحتوم و الیمانی من المحتوم و قتل النفس الزکیه من المحتوم و کف یطلع من السماء من المحتوم قال و فزعه فی شهر رمضان توقظ النائم و تفزع الیقظان و تخرج الفتاه من خدرها »؛ ندای آسمانی از نشانه‌های حتمی است و خروج سفیانی از نشانه‌های حتمی است و خروج یمانی از نشانه‌های حتمی است و کشته شدن نفس زکیه نیز از نشانه‌های حتمی است و دستی که از آسمان آشکار می‌شود از نشانه‌های حتمی است و صدایی که در ماه رمضان خوابیده را بیدار کند و بیدار را بترساند و دختران پرده نشین را بیرون کشاند. [۳]

با توجه به این احادیث و البته روایات متعدد دیگری که در این زمینه آمده است، یقیناً صیحه آسمانی یکی از علامات حتمی قبل از ظهور حضرت ولیعصر عجل الله خواهد بود که با فاصله زمانی اندکی از ظهور به وقوع خواهد پیوست و نام مهدی علیه السلام را بر دل‌ها و زبان‌ها خواهد نشاند.

ماهیت صیحه آسمانی

صدای بلند و رسایی که از آسمان بر خواهد خاست و همگان آن را به یک اندازه خواهند شنید یعنی اینطور نیست آنکسی که نزدیک به منبع صداست آن را بلند و گوش خراش و آن کس که دورتر است، ضعیف و نامفهوم بشنود و هر کس آن را به زبان مادری خودش استماع خواهد نمود چه می‌تواند باشد به جز معجزه؟

در مقاله‌های قبلی درباره چگونگی رخداد این پنج نشانه بررسی‌هایی انجام شد و بر اساس روایات و تفاسیر بزرگان و عالمان دینی مشخص شد که از این پنج نشانه، خروج یمانی، خروج سفیانی و قتل نفس زکیه به طور طبیعی و صیحه آسمانی و خسف بیداء به طور ماوراء طبیعی و معجزه گونه اتفاق خواهد افتاد. گفته شده که این نداء از جانب جبرئیل امین مبنی بر معرفی مهدی علیه السلام و دعوت به حقانیت ایشان خواهد بود. فرشته‌ای که قبل از آفرینش انسان بوده و از مقربین درگاه خداوند است اما هیچگاه صدایش توسط عموم مردم شنیده نشده است. پس چه چیزی به جز معجزه می‌تواند باعث این واقعه شود؟ ناگفته نماند که این نداء زنگ خطری برای شیطان و ایادی او خواهد بود چرا که بر طبق روایات بعد از ظهر همان روز (نزدیکی‌های مغرب) صدای دیگری به گوش خواهد رسید که از جانب ابلیس است و بر حقانیت عثمان گواهی می‌دهد و مردم را به سمت او می‌خواند. گفته شده عثمان همان عثمان بن عنبسه (السفیانی) است و شیطان برای گمراهی مردم و ایجاد شک در دل‌ها، بانگ خواهد داد. زیرا با شنیدن صیحه آسمانی دل‌های مؤمنان به اطمینان قلبی رسیده و از چنگ شیطان خواهند گریخت.

خصوصیات صیحه آسمانی

اما همان گونه که برای پرهیز از اشتباه، خصوصیات ظاهری و رفتاری سفیانی و تا حدودی یمانی ذکر شده بود، باید برای صیحه آسمانی نیز ویژگی‌ها و خصائصی ذکر شود تا مردم هر بانگ بلندی را صیحه آسمانی نپندارند. با بررسی روایاتی که در این مورد از امامان معصوم علیهم السلام و بزرگان دین نقل شده چند ویژگی برای این نشانه به دست آمده است از قبیل:

  • صیحه از آسمان برخواهد خاست.[۴]؛ بنابراین اینکه عده‌ای ایجاد شبهه نموده‌اند که شاید مراد از ندایی که همگان در شرق و غرب آن را خواهند شنید، شنیدن از طریق دستگاه‌های صوتی و تصویری نظیر ماهواره و تلویزیون و … است و معجزه‌ای در کار نخواهد بود، باطل است چون در روایات تصریح شده که صیحه از آسمان خواهد بود.
  • عموم انسان‌ها آن را به زبان مادری خود خواهند شنید. [۵]؛ با این ویژگی حجت بر همگان تمام می‌شود و کسی نمی‌تواند با ادعای اینکه خبر را نشنیده و یا از مضمون آن مطلع نگشته است از دعوت حق سر باز زند.
  • از دور و نزدیک یکسان شنیده خواهد شد. [۶]؛ به این معنی که منبع صدا یک نقطه محدود از آسمان نخواهد بود بلکه در سرتاسر آن به طور یکنواخت پخش خواهد شد و همگان در هر جایی از جهان که باشند آن را با فرکانس یکسانی خواهند شنید، نه اینکه بعضی بلندتر و واضح‌تر و بعضی آرام‌تر و نا واضح بشنوند.
  • خوابیده‌ها را بیدار و بیدارها را به بیرون خواهد کشانید. [۷]؛ این ویژگی هم به نوعی شنیده شدن صیحه را از طریق دستگاه‌های ارتباطی مثل تلویزیون، رد می‌نماید چرا که وقتی انسان می خوابد دستگاه‌های صوتی و تصویری را خاموش می‌کند در ضمن اگر صدا از دستگاه صوتی یا تصویری پخش شود دیگر کسی برای شناخت منبع صیحه به بیرون از خانه نمی‌رود، بلکه پای همان دستگاه می‌نشیند.
  • صدا از جانب جبرئیل امین الله است. [۸]؛ این موضوع در تفسیر روایت در کتاب منتخب الاثر ذکر شده است: « ندایی است آسمانی که نام حضرت مهدی عجل الله را به گوش همه جهانیان می‌رساند. این صدای بلند از جانب جبرئیل علیه السلام است و در شب بیست و سوم رمضان به گوش می‌رسد و همه مردم در شرق و غرب آن را به زبان خود می‌شنوند».
  • برای دل‌های مؤمنان، رحمت و برای کفار عذاب خواهد بود. [۹]؛ امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: « وقتی مردم صیحه آسمانی را می‌شنوند، همانند کسی که مرغی بر سرش دارد، بی‌حرکت می ایستند و همچنین گردن تمام دشمنان الهی خاضع می‌شود». همینطور هم روایت شده که کسانی که از قبل به موعود ایمان داشتند اکنون نیز با شنیدن صیحه و نام مبارک مهدی دلهاشان قرص و رحمت الهی بر آنها نازل می‌شود اما برای کافران عذاب خواهد بود چنانچه قبلاً هم گروهی از مغضوبین الهی با صیحه عذاب شده بودند.
  • پس از آن، نام مبارک مهدی عجل الله بر سر زبان‌ها خواهد افتاد. [۱۰]؛ پس از این صدا، نام مبارک حضرت مهدی بر سر زبان‌ها می‌افتد و دلها با یاد او گرم می‌شوند و همه از هم درباره مهدی عجل الله می‌پرسند که مهدی کیست که این چنین مقام و منزلتی دارد و این گونه در آسمان‌ها نام مبارک او را ندا می‌دهند؟ شور و شعف وصف ناپذیری دل‌های مؤمنان را فرا می‌گیرد به حدی که این شور وارد قبر مؤمنان از دنیا رفته نیز می‌شود و آنان را مشعوف می‌کند. شادمان از تحقق وعده‌ای که سال‌ها منتظرش بودند و به خاطر ایمان به او از جانب کوردلان تمسخر و اذیت شده بودند. نام مهدی علیه السلام نقل همه محافل خواهد بود و همه درباره چیزی که شنیده‌اند با هم گفتگو خواهند کرد.

محتوا و پیام صیحه

حال ببینیم که این صیحه آسمانی چه خواهد گفت و محتوای آن چیست؟

  • امام محمد باقر علیه السلام در روایتی می‌فرمایند: « … و منادی از آسمان فریاد می‌زند که همانا حق با قائم علیه السلام و شیعیان او است.» البته این روایت به صورت‌های گوناگونی با همین محتوا ذکر شده است که بر صحت آن دلالت می‌نماید از آن جمله:
  • امام محمد باقر علیه السلام فرمود: « ندا می‌کند منادی از آسمان که حق با فلان بن فلان است و نام مهدی علیه السلام و پدر ایشان را ذکر می کند»[۱۱]
  • در روایت دیگری از ایشان این گونه آمده است که: « صدایی از آسمان شنیده می‌شود که حق با علی علیه السلام و شیعیان اوست. در این هنگام قائم ما خروج خواهد کرد»[۱۲]
  • در برخی از روایات اینگونه آمده که صیحه آسمانی ندا می‌دهد: « جا الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا»[۱۳]؛ حق آمد و باطل نابود گشت، حقا که باطل همواره نابود شدنی است. [۱۴]

در هر صورت و با وجود روایات مختلف در باب محتوای صیحه آسمانی، وقوع آن حتمیست و ویژگی‌ها و آثارش یکسان خواهد بود. چه بسا شهادت بر حقانیت علی علیه السلام معادل حقانیت مهدی عجل الله است و هر دوی این‌ها معادل حق و نابودی باطلند. بنابراین اگرچه در ظاهر جملات با هم متفاوتند اما کنه مطلب و نتیجه یکسان خواهد بود.

زمان وقوع

بنابر روایات، صیحه در بیست و سوم ماه مبارک رمضان مصادف با شب قدر شنیده خواهد شد و آن زمانی است که در شرق و غرب جهان اختلاف‌های شدیدی پدیدار شده و مردم روزگار سختی را می‌گذرانند به حدی که گروهی از مؤمنان نیز دچار یأس و ناامیدی از فرج گشته‌اند و شک و شبهه وجودشان را فرا گرفته است. ترس از فتنه‌ها و آشوب‌هایی که در سرتاسر جهان رخ می‌دهد مردم را می‌آزارد و فرجی که از سال‌های دور انتظارش را می‌کشیده‌اند برایشان مفهومی دور از انتظار شده است. در چنین شرایطی، شنیدن صیحه آسمانی نور امید را در دل‌های آنان روشن خواهد کرد و شور و شعف وجودشان را فرا خواهد گرفت. اما با توجه به اینکه نشانه‌های حتمی ظهور پنج مورد است می‌توان گفت که وقوع صیحه حتمی است اما زمان وقوع آن غیر حتمی است یعنی شاید در ماه رمضان و روز بیست و سوم نباشد و در روز دیگری اتفاق بیفتد.

تأثیر صیحه آسمانی

همانطور که ذکر شد، صیحه آسمانی معجزه‌وار رخ خواهد داد این امر دلیلی خواهد بود تا گردن‌های کفار در برابر حضرت مهدی علیه السلام متواضع شود. امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودند: « یؤیده ثلاثه اجناد الملائکه و المؤمنون و الرعب»؛ او (مهدی علیه السلام) با سه لشکر یاری خواهد شد؛ فرشتگان و مؤمنان و رعب (در دل دشمنان). همانطور که در مصاف حضرت موسی علیه السلام با جادوگران فرعون، مشاهده می‌کنیم که ایشان به تنهایی و فقط با تکیه بر معجزه خداوند مبنی بر اژدها شدن عصا، بر جادوگران فرعون و مارهای قلابی‌شان غلبه می‌کند، در مورد حضرت مهدی علیه السلام نیز چنین است و دلیل پیروزی سریع آن حضرت بر کفار، ایجاد رعب و وحشتی است که بر دل‌هایشان افتاده است و این به سبب همین امدادهای غیبی است که از جانب خداوند در اختیار حضر ت مهدی عجل الله قرار گرفته است. برای نمونه در روایتی این چنین ذکر شده است که: « زمانی که رومیان می‌بینند که یاران مهدی عجل الله بر روی آب راه می‌روند، با خود می‌گویند که این کرامات یاران اوست، پس خود او چگونه است؟!» سپس تسلیم می‌شوند. کارکرد صیحه آسمانی نیز این چنین است. وقتی این ندا را می‌شنوند، از امدادهای غیبی آن حضرت مطلع می‌شوند و رعب و هراس در دل‌هایشان رخنه می‌کند و این امر، تسهیل در پیروزی قیام مهدی علیه السلام خواهد بود. تاثیر دیگری که این صیحه ایجاد خواهد کرد شادمانی و شعف در صف منتظران ظهور خواهد بود. امام رضا علیه السلام در این زمینه فرموده‌اند: « در هنگام فقدان ماء معین، بسیاری از مردان و زنان مؤمن، اندوهگین و دل سوخته هستند و در ناامیدترین حالات خواهند بود، زمانی که صیحه را می‌شنوند. صیحه‌ای که همگان در شرق و غرب آن را می‌شنوند و آن رحمتی برای مؤمنان و عذابی برای کافران خواهد بود.»

صیحه جعلی

در سحرگاه بیست و سوم رمضان صیحه آسمانی شنیده شد و مومنان شادمان از بشارت ظهور و حقانیت مهدی علیه السلام در حیرت و بهت به سر می‌برند و همه درباره مهدی عجل الله سخن می‌گویند که به ناگاه در هنگام غروب آفتاب همان روز، صدای دیگری شنیده می‌شود که: « الحق مع عثمان و شیعته»[۱۵] در این هنگام است که سست عنصران و تردید کنندگان به شک می‌افتند که کدام ندا حق است و کدام باطل؟ با این وجود تشخیص حق از باطل برای کسانی که از قبل ایمان آورده‌اند دشوار نخواهد بود زیرا صیحه اول معجزه‌ای از آسمان و صیحه دوم از زمین به گوش خواهد رسید که در تأویل آن این گونه آمده است که؛ کافران به وسوسه شیطان دست به اقداماتی می‌زنند تا صدای باطل خود را به طریقی به گوش مردم برسانند.

شاید این امر از طریق رسانه‌های صوتی و تصویری و ماهواره‌ای و … رخ دهد و شاید از طرق دیگر! اما آنچه مبرهن است از طریق معجزه نخواهد بود چرا که خداوند معجزه را فقط و فقط برای اثبات حقانیت خود و فرستاده بر حقش به کار گرفته و خواهد گرفت، نه برای گمراهی بندگانش. در تصدیق این ادعا روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است به این مضمون: «از امام صادق علیه السلام سؤال شد که چه کسانی به صیحه اول پاسخ خواهند داد و چه کسانی به دعوت صیحه دوم؟ امام در پاسخ فرمودند: کسی آن را لبیک می‌گوید که از قبل به آن ایمان داشته باشد. سپس به آیه « افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدی فما لکم کیف تحکمون»؛ آیا از شما کسی هست که به سوی حق هدایت کند؟ تنها خداست که به سوی حق هدایت می‌کند، پس آیا کسی که به سوی حق هدایت می‌کند سزاوارتر است که از او پیروی شود یا آن کسی که خودش را تا هدایت نکنند هدایت نمی‌یابد؟ چگونه قضاوت می‌کنید؟»[۱۶] اشاره کرده و فرمودند: صیحه اول ندای حضرت جبرئیل است که از آسمان بر می‌خیزد و صدای دوم، صدای شیطان است که از زمین بلند می‌شود. پس از صیحه اول پیروی کنید و از صدای دوم بپرهیزید مبادا که گمراه شوید.» [۱۷]

صیحه آسمانی، اتمام حجت

با توجه به مواردی که گفته شد، صیحه آسمانی علامتی خاص و منحصر به فرد برای شناخت امام زمان علیه السلام از مدعیان دروغین مهدویت خواهد بود. با توجه به تعداد روایاتی که خبر وقوع این صیحه را نقل کرده‌اند می توان گفت که این ندای آسمانی یکی از علائم مخصوص حضرت مهدی عجل الله و نشانه‌ای بر حقانیت ایشان خواهد بود. لذا می‌توان گفت آنچه که در هنگام ظهور، حضرت مهدی حقیقی را به جهانیان معرفی خواهد نمود و دعوت به بیعت با ایشان خواهد کرد همین صیحه آسمانی است که ایشان را با ذکر نام و نام پدر به مردم می‌شناساند و بر حقانیت او شهادت می‌دهد. از این رو از صیحه آسمانی به عنوان اتمام حجت بر بندگان یاد شده است زیرا که به گوش همه اهل عالم در هر گوشه‌ای از جهان که باشند به زبان مادری خودشان خواهد رسید تا نشانه‌ای باشد برای کسانی که اندیشه می‌کنند و پس از آن دیگر کسی نمی‌تواند ادعای بی‌خبری و جهل به موضوع داشته باشد.

پی نوشت ها
  1. سوره هود، آیه ۶۷
  2. الشیخ الصدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۵۰، ح۷
  3. نعمانی، الغیبه، ۲۵۲، ح۱۱
  4. کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۱۰
  5. نعمانی، الغیبه، ص۲۷۴، ح۵۴
  6. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۰۹
  7. نعمانی، الغیبه، ص۲۵۴
  8. بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۹۲-۲۹۰
  9. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۰۹
  10. کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج۳، ص۳۵، ح۵۸۹
  11. الصدوق، کمال الدین و تمام النعمه
  12. چاپ مکتبه بنی هاشمی، ج۳، ص۲۵۷
  13. سوره اسراء، آیه ۸۱
  14. یزدی حائری، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، ج۲، ص۱۶۴
  15. منتهی الآمال، باب ۱۴، فصل ۷
  16. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۶۶،
  17. سوره یونس، آیه ۳۵

zohoor_sofyani

گروه معارف - رجانیوز: 1- دیدگاه اول: بین سفیانی تا ظهور، 6 ماه فاصله است؛ اگر بر این مبنا باشیم که بین ظهور و خروج (قیام) امام مهدی علیه‌السّلام، تفاوتی وجود ندارد. نتیجه می گیریم 6 ماه قبل از ظهور و خروج (قیام) حضرت، سفیانی و یمانی و خراسانی، در ماه رجب، به عنوان نشانه‌های حتمی، در دو جبهه مقابل، قیام خویش را آغار خواهند کرد. زیرا سفیانی و یمانی و خراسانی، در ماه رجب، خروج می کنند و ظهور و قیام امام عصر نیز در ماه محرم می باشد و فاصله بین خروج سفیانی و ظهور (قیام) امام عصر، 6 ماه فاصله است.
 
2- دیدگاه دوم: بین سفیانی تا ظهور، 15 ماه فاصله است
 
بدین صورت که امام عصر در ماه رمضان و در شب قدر (23 ماه رمضان)، ظهور می فرمایند و آنگاه در عاشورای ماه محرم قیام (خروج) علنی خویش را به عموم جهانیان اعلام می فرمایند. طبق این مبنا، از آنجا که سفیانی در ماه رجب خروج می کند و حضرت 15 ماه بعد (به مدت حمل ناقه) در ماه رمضان، ظهور می فرمایند و سپس در دهم عاشورا ماه محرم، قیام و خروج خویش را به جهانیان اعلام می کنند؛ پس بین خروج سفیانی و خروج (قیام) امام مهدی علیه السّلام، حدود 18 ماه و 17 روز فاصله است. (15 ماه + 3 ماه و 17 روز).
 
بنابراین، ابتدا سفیانی در ماه رجب سال فرد قمری، خروج می کند و بعد امام مهدی علیه السلام هم در جمعه شب قدر ماه رمضان سال زوج قمری، ظهور (به معنای پایان عصر غیبت کبری) می فرمایند و امکان ارتباط خاص و مستقیم امام عصر تنها برای معتمدین و نائیان خاص امام عصر همچون نفس زکیه، امکان پذیر خواهد بود و در نهایت در شنبه عاشورای ماه محرم سال فرد قمری، خروج و قیام علنی امام مهدی برای تمام جهانیان، اتفاق خواهد افتاد.
 
دیدگاه اول، با مشکل اساسی روبرو خواهد بود و آن اینکه:
 
1-  در اثبات نادرستی و بطلان دیدگاه اول -که بیان می کند فاصله بین خروج سفیانی و ظهور امام عصر، تنها 6 ماه فاصله است- این است که در صورت التزام به این دیدگاه، بایستی حوادثی چون: جنگ قرقیسیا و حمله لشکر سفیانی به عراق، بعد از ظهور امام عصر (بعد از ماه محرم)، رخ دهد، در حالیکه همگان می دانند، این حوادث (جنگ قرقیسیا و حمله لشکر سفیانی به عراق)، قبل از ظهور امام عصر است و نه بعد از ظهور. زیرا سفیانی، به مدت 6 ماه می‌‏جنگد و در این مدت 6 ماه، تنها و فقط بر منطقه شام و سوریه، مسلط میشود و بعد از 6 ماه (بعد از محرم)، آنگاه در جنگ قرقیسیا، شرکت می کند و سپس به عراق حمله می کند. پس آیا منطقی است، امام عصر، 6 ماه بعد از خروج سفیانی، یعنی در ماه محرم همان سال، ظهور کرده باشند ولی هنوز، سفیانی به عراق و عربستان حمله نکرده باشد؟
 
2- و اگر ملتزم به دیدگاه اول شویم، باید چنین باشد: در حالیکه، هنوز سفیانی بر مناطق پنج گانه شام و سوریه، مسلط نشده است، اما لشکر اعزامی سفیانی به عربستان، دچار خسف بیداء می شود. آیا این امر، منطقی است؟ زیرا هنوز سفیانی به عربستان، لشکر نظامی اعزام نکرده است تا چه رسد به خسف این لشکر در بین مکه و مدینه.
 
بنابراین دیدگاه دوم  در فاصله بین سفیانی تا ظهور و قیام امام مهدی، ارجح است. و سفیانی در سال فرد قمری و صیحه ندای آسمانی و ظهور در سال زوج قمری و  قیام امام مهدی در سال فرد قمری خواهد بود.